به گزارش مشرق، وضعیت این روزهای فوتبال ایران مانند تراژدی است که از هم اکنون میتوان سرنوشت و پایان غمبار آن را حدس زد. در فاصله سه ماه مانده به جام ملتهای آسیا و در روزهایی که حریفان ایران هر لحظه بر قدرت و قوای خود اضافه میکنند، فوتبال ایران به کِشتی میماند که ساکنانش برای سوراخ و غرق کردن آن گوی سبقت از هم میربایند.
در حالی که پازل ناکامی فوتبال ایران در ردههای پایه یکی بعد از دیگری تکمیل میشود، تیم ملی فوتبال هم به طفلی سر راهی میماند که هر فردی از راه میرسد یا یک لگد نثارش میکند و یا ادعای سهم خواهی دارد.
در تیم ملی فوتبال ایران که به اردوی پرتغال رفته هیچ متولی و مسئولی نیست که خبری از تمرینات و نتیجه بازی تیم ملی بدهد اما در همان تیم مسئولی پیدا میشود که برای فردی دیگر در تهران شاخ و شانه بکشد و نطق آتشین کند. این هم نوبر فوتبال ایران است که بحث روزش این است که چه کسی راننده چه کسی بوده و سرپرست تیم ملیاش ناگهان از کجا سر درآورده است.
پیش از جام جهانی، آن زمان که سرپرست تیم ملی، دبیرکل فدراسیون فوتبال بود و بحرانها را مدیریت میکرد،کم برای تیم ملی حاشیه ایجاد نشد چه برسد اکنون که سرپرست معرفی شده، خودش یک پای آتش بیارهای معرکه است. البته که وظیفه سرپرست شاید اعلام اخبار به رسانهها نباشد اما مسلما دامن زدن به حاشیه برای تیم ملی هم نیست.
این روزها همه از فوتبال ناراضی هستند، از وزیر ورزش و جوانان تا کارشناسان و اهالی فوتبال، حتی تماشاگران و البته همسر رئیس فدراسیون، اما باز هم همه چیز در جریان است، بدون تغییر. جمله خنده بر هر درد بیدرمان دواست در فدراسیون فوتبال ایران به خوبی جواب داده و با خنده تمامی دردهای بیدرمان فدراسیون درمان که نه اما نادیده گرفته میشود.
تیم ملی فوتبال یک هفته است که در اردوی پرتغال به سر میبرد و در این مدت اخبار کمی از این تیم، در سایت فدراسیون منتشر شده است. اطراف تیم ملی حصاری کشیده شده و بعد صحبت از انتظار برای اتحاد و همدلی رسانهها و مردم با این تیم به میان میآید. همراهان این تیم هم به رسانه نگاه برده فکری دارند که در بر روی اخبار و وضعیت تیم ایران در پرتغال ببندند و از سوی دیگر برای صاف کردن خرده حسابهایشان با دیگران زبان به صحبت باز کنند.
گویا داستان تیم ملی همین است که هر بار به سفر و اردو برود انواع اخبار و شایعات و حدس و گمانها و مصاحبههایی که منبع مشخصی ندارد منتشر شود و هیچ فردی هم برای تایید یا رد آن وجود ندارد.
این روزها وقتی نام هم گروهیهای تیم ملی در جام ملتها را مرور می کنیم با خود میگوییم مگر قطر، بحرین و امارات هم رقیب فوتبال ایران هستند؛ اما آیا ویتنام و تایلند حریف ما بودند؟ پس همانطور که ضرب شصت این تیمها را چشیدیم چه بسا در جام ملتها هم تراژدی ادامه پیدا کند.
سایت کنفدراسیون فوتبال آسیا به تیم ایران هشدار میدهد که با بازی دفاعی در جام ملتها نتیجه نمی گیرد. آیا این هشدار در کلام منتقدان داخلی فوتبال ایران هم وجود دارد؟ آیا بحث و صحبت درباره فوتبال ایران فنی است؟
این روزها جادو و جادوگری، اینکه مربی با مدرک بهتر است یا بدون مدرک و البته اینکه چه کسی راننده چه کسی بوده و کدام فرد در دبی دوچرخه فروش بوده، برای فوتبال ایران اهمیت دارد. در واقع شأن فوتبال ایران تا چنین دعواها و ادبیاتی نزول کرده است، هرچند در نهایت تلنگرهای این روزها به فوتبال ایران میگوید مواظب باش به قهقرا سقوط نکنی.
در حالی که پازل ناکامی فوتبال ایران در ردههای پایه یکی بعد از دیگری تکمیل میشود، تیم ملی فوتبال هم به طفلی سر راهی میماند که هر فردی از راه میرسد یا یک لگد نثارش میکند و یا ادعای سهم خواهی دارد.
در تیم ملی فوتبال ایران که به اردوی پرتغال رفته هیچ متولی و مسئولی نیست که خبری از تمرینات و نتیجه بازی تیم ملی بدهد اما در همان تیم مسئولی پیدا میشود که برای فردی دیگر در تهران شاخ و شانه بکشد و نطق آتشین کند. این هم نوبر فوتبال ایران است که بحث روزش این است که چه کسی راننده چه کسی بوده و سرپرست تیم ملیاش ناگهان از کجا سر درآورده است.
پیش از جام جهانی، آن زمان که سرپرست تیم ملی، دبیرکل فدراسیون فوتبال بود و بحرانها را مدیریت میکرد،کم برای تیم ملی حاشیه ایجاد نشد چه برسد اکنون که سرپرست معرفی شده، خودش یک پای آتش بیارهای معرکه است. البته که وظیفه سرپرست شاید اعلام اخبار به رسانهها نباشد اما مسلما دامن زدن به حاشیه برای تیم ملی هم نیست.
این روزها همه از فوتبال ناراضی هستند، از وزیر ورزش و جوانان تا کارشناسان و اهالی فوتبال، حتی تماشاگران و البته همسر رئیس فدراسیون، اما باز هم همه چیز در جریان است، بدون تغییر. جمله خنده بر هر درد بیدرمان دواست در فدراسیون فوتبال ایران به خوبی جواب داده و با خنده تمامی دردهای بیدرمان فدراسیون درمان که نه اما نادیده گرفته میشود.
تیم ملی فوتبال یک هفته است که در اردوی پرتغال به سر میبرد و در این مدت اخبار کمی از این تیم، در سایت فدراسیون منتشر شده است. اطراف تیم ملی حصاری کشیده شده و بعد صحبت از انتظار برای اتحاد و همدلی رسانهها و مردم با این تیم به میان میآید. همراهان این تیم هم به رسانه نگاه برده فکری دارند که در بر روی اخبار و وضعیت تیم ایران در پرتغال ببندند و از سوی دیگر برای صاف کردن خرده حسابهایشان با دیگران زبان به صحبت باز کنند.
گویا داستان تیم ملی همین است که هر بار به سفر و اردو برود انواع اخبار و شایعات و حدس و گمانها و مصاحبههایی که منبع مشخصی ندارد منتشر شود و هیچ فردی هم برای تایید یا رد آن وجود ندارد.
این روزها وقتی نام هم گروهیهای تیم ملی در جام ملتها را مرور می کنیم با خود میگوییم مگر قطر، بحرین و امارات هم رقیب فوتبال ایران هستند؛ اما آیا ویتنام و تایلند حریف ما بودند؟ پس همانطور که ضرب شصت این تیمها را چشیدیم چه بسا در جام ملتها هم تراژدی ادامه پیدا کند.
سایت کنفدراسیون فوتبال آسیا به تیم ایران هشدار میدهد که با بازی دفاعی در جام ملتها نتیجه نمی گیرد. آیا این هشدار در کلام منتقدان داخلی فوتبال ایران هم وجود دارد؟ آیا بحث و صحبت درباره فوتبال ایران فنی است؟
این روزها جادو و جادوگری، اینکه مربی با مدرک بهتر است یا بدون مدرک و البته اینکه چه کسی راننده چه کسی بوده و کدام فرد در دبی دوچرخه فروش بوده، برای فوتبال ایران اهمیت دارد. در واقع شأن فوتبال ایران تا چنین دعواها و ادبیاتی نزول کرده است، هرچند در نهایت تلنگرهای این روزها به فوتبال ایران میگوید مواظب باش به قهقرا سقوط نکنی.